از سال ۲۰۰۵ تا کنون در فرانسه دستکم ۱۲ مورد (به طور متوسط تقریباً هر سال یک مورد) آشوب رخ داده است [۷] ، اما اعتراضات اخیر را خشونتبارترین اعتراضات در فرانسه از اعتراضات ماه می سال ۱۹۶۸ تا کنون توصیف کردهاند [۸] . برای درک بهتر اهمیت آنچه امروز در فرانسه رخ میدهد، باید نگاه مختصری به اتفاقاتی بیندازیم که ۵۰ سال پیش در همین کشور، همین پاریس و بسیاری از همین خیابانهایی رخ داد که این روزها مملو از جمعیت معترضان هستند؛ اتفاقاتی که خود فرانسویها آن را به اختصار «می ۶۸» مینامند. اعتراض، اعتصاب و آشوب مدنی فراگیر در دانشگاهها و کارخانههای فرانسه در سال ۱۹۶۸ نقطه عطفی در تاریخ فرانسه بود که اگرچه همیشه تحت عنوان «انقلاب» از آن یاد نمیشود، اما گستره اعتراضات می ۶۸ چنان وسیع بود که برخی (شاید به اغراق) آن را تداوم انقلاب کبیر فرانسه دانستهاند. چنانکه یکی از مقامات وقت فرانسه بعدها اذعان کرد، جنبش می ۱۹۶۸ موفق بود، اما «نه به عنوان یک انقلاب سیاسی، بلکه به عنوان یک انقلاب اجتماعی [۹] .»
آن سال، ۱۱ میلیون کارگر (بیش از ۲۲ درصد از جمعیت وقت فرانسه) دست به دو هفته اعتصاب مداوم زدند [۱۰] ، اقتصاد فرانسه عملاً فلج شد، دانشگاهها و کارخانهها به اشغال مردم درآمد و دولت فرانسه در آستانه سرنگونی قرار گرفت. «شارل دو گل» رئیسجمهور وقت که کار دولتش را یکسره میدید، به دامادش گفت: «کار من تمام است؛ کار تو تازه شروع شده؛ من تو را در آغوش میگیرم [و میپذیرم].» وی سپس از ترس جانش کاخ الیزه را با مدارک شخصیاش ترک کرد و گفت: «هیچکس به یک کاخ خالی حمله نمیکند.» «دو گل» مخفیانه از فرانسه فرار کرد و دولت این کشور خبر داد که وی برای استراحت به زادگاهش در منطقه «کلمبی» رفته است. با این حال، هلیکوپتر حامل «دو گل» در کلمبی فرود نیامد و برای بیش از شش ساعت، دنیا نمیدانست رئیسجمهور فرانسه کجاست [۱۱] . بالأخره مشخص شد وی به یکی از پایگاههای نظامی فرانسه در آلمان پناه برده است. چند ساعت بعد، ژنرال «دو گل» بالأخره به کلمبی رفت و از آنجا نظاره کرد که چگونه مخالفانش آماده در اختیار گرفتن قدرت میشوند [۱۲] . اما این پایان ماجرا نبود.
شایعات حکایت از آن داشت که «دو گل» زمان استراحتش در کلمبی را صرف نوشتن متن نطق استعفایش خواهد کرد. همسر «دو گل» جواهرات خانوادگیاش را در پایگاه فرانسه در آلمان تحویل پسرش داد و از او خواست چند روزی آنجا بماند و از جواهرات مراقبت کند. در فرانسه ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر به خیابانها آمدند و شعار «خداحافظ دو گل» سر دادند. مقامات دولت، اموال خود را جمع میکردند و از یکدیگر میپرسیدند فرار با خودرو تا چه اندازه میسر است. با همه اینها، ژنرال «دو گل» بالأخره در مقابل تهدید نخستوزیر به استعفا، کوتاه آمد و اگرچه اعلام کرد خودش استعفا نخواهد داد، اما دستور انحلال «مجمع ملی» (مجلس پایین در پارلمان فرانسه) و برگزاری انتخابات مجدد را داد. «دو گل» اقدام به یک سخنرانی کرد و طی آن از کارگران خواست تا سر کار خود برگردند. دولت به رسانهها خبر داده بود که ارتش در خارج از شهر پاریس (جایی که اعتراضات تقریباً منحصر به آن بود) مستقر شده است. بلافاصله پس از سخنرانی رئیسجمهور، ۸۰۰ هزار حامی دولت دست به راهپیماییای زدند که از چندین روز قبل برنامهریزی آن انجام شده بود. شعار «زنده باد فرانسه» در پاریس طنینانداز شد و دولت «دو گل» از مهلکه جان سالم به در برد. انتخاباتِ مجدد برگزار شد و حزب «دو گل» قدرتمندتر از گذشته صحنه انتخابات را ترک کرد.
جلیقهزردها طی روزهای گذشته بارها به حوادث می ۱۹۶۸ اشاره و اعتراضات خود را با اتفاقات آن سال مقایسه کردهاند. اکنون جای بررسی دارد که آنچه امروز در فرانسه رخ میدهد چه شباهتهایی با جنبش ۵۰ سال قبل دارد. یکی از ویژگیهای اصلی جنبش سال ۱۹۶۸، متمرکز نبودن آن و حتی وجود تفاوتها و تناقضهایی در میان خود معترضان بود که کنترل آنها را دشوار میکرد. جنبش سال ۱۹۶۸ خودجوش، بدون رهبری و حتی بدون مجوز، رضایت یا حمایت اتحادیهها یا احزاب دانشجویی و کارگری جلو میرفت. به همین دلیل گاهی در میان خود معترضان نیز اختلافنظر و حتی درگیری به وجود میآمد، چه برسد به میان معترضان و دولت. در چنین شرایطی، دولت قادر نیست معترضان را کنترل یا آرام کند، چراکه معترضان، نماینده یا رهبری ندارند که مثلاً پشت میز مذاکره با دولت بنشیند و سپس به مردم اعلام کند که دولت خواستههای آنها را پذیرفته است.
آنچه امروز در فرانسه رخ میدهد نیز دقیقاً همینگونه است. بسیاری از کارشناسان به ماهیت غیرمتمرکز اعتراضات جلیقهزردها اشاره کردهاند. معترضان فرانسوی نه تنها رهبری واحدی ندارند، بلکه خواستههای مشترکی هم ندارند. طیف خواستههای آنها بسیار گسترده است و از اعتراض به افزایش مالیات سوخت تا برگزاری رفراندوم استیضاح مکرون و حتی تدوین یک قانون اساسی جدید با آرای عمومی مردم برای فرانسه را شامل میشود. به همین ترتیب، مسئله فقط این نیست که جلیقهزردها رهبر و نمایندهای ندارند، بلکه مسئله بسیار بزرگتر است. معترضان فرانسوی اکنون به خودشان هم اعتماد ندارند و هر کسی را که بخواهد به عنوان رهبر یا نماینده از میانشان قیام کند، طرد و حتی تهدید به خشونت میکنند. نتیجه؟ خبرنگار گاردین در فرانسه مینویسد: فرانسه جمهوریای است که ریشه در خشونت عمومی دارد، اما من طی ۲۲ سالی که در فرانسه زندگی کردهام، هرگز مانندِ خرابکاریهای سرکشانهای را ندیدهام که اکنون در برخی از شیکترین خیابانهای پاریس دارد رخ میدهد. آیا پاریس باز هم به آتش کشیده خواهد شد؟ به احتمال زیاد، بله [۱۳] .
شباهت دیگر آنچه که ۵۰ سال پیش رخ داد با آنچه که امروز در پاریس و شهرهای دیگر فرانسه در جریان است، یکی از خواستههای معترضان است: کنارهگیری رئیسجمهور. چنانکه گفته شد، بسیاری از معترضان در سال ۱۹۶۸ هدف خود را استیضاح و نهایتاً برکنار کردن «دو گل» از قدرت در کشورشان قرار داده بودند. یکی از خواستههای معترضان این روزهای فرانسه نیز کنارهگیری رئیسجمهوری است که فایننشالتایمز صراحتاً او را «منفور» توصیف میکند [۱۴] . جلیقهزردها تا کنون چند تظاهرات گسترده را در پاریس و شهرهای دیگر فرانسه نظیر مارسی برگزار کردهاند که از جمله آن تظاهرات آخر هفته در اولین روز ماه دسامبر بود. این تظاهرات که روز شنبه، ۱۰ آذر ۹۷، (اولین روز از تعطیلی آخر هفته در تقویم مسیحی) برگزار شد، برای خودش نامی هم داشت: «پرده سوم: مکرون استعفا میدهد [۱۵] ». طی این اعتراضات، تنها در یک روز، بیش از ۱۰۰ خودرو در پاریس به آتش کشیده شد و چیزی حدود ۳/۴ تا ۴/۵ میلیون دلار خسارت به بار آمد. این اعتراضات نشان داد مکرون برای باقی ماندن در قدرت کار دشواری پیش رو خواهد داشت.
تاریخ تکرار میشود
جنبش جلیقهزردها که عدهای از همین الآن آن را حتی با انقلاب فرانسه هم مقایسه میکنند[۱۶] ، پیوندهای جالبتری هم با اتفاقات سال ۱۹۶۸ دارد. جنبش «می ۶۸» آنچنان نقطه عطفی در تاریخ فرانسه بود که امانوئل مکرون اواخر سال ۲۰۱۷ اعلام کرد سال ۲۰۱۸ مراسم یادبودی را به مناسبت پنجاهمین سالگرد اعتراضات سال ۱۹۶۸ در پاریس برگزار خواهد کرد [۱۷] . البته اگر رئیسجمهور فرانسه میتوانست به گذشته برگردد، قطعاً این تصمیمش را عوض میکرد، اما اکنون کار از کار گذشته است و به نظر میرسد مکرون به جای آنکه اتفاقات سال ۱۹۶۸ را یادآوری کند، دارد آنها را بازسازی میکند [۱۸] . بسیاری از تاریخدانها اعتقاد دارند که تاریخ یک عادت دارد و آن هم اینکه دائماً خودش را تکرار میکند. مکرون که به عنوان یک اقتصاددان شناخته میشود، احتمالاً الآن بیش از هر کس دیگری به این عقیده تاریخدانها باور دارد.
یکی از موارد تشابه میان «می ۶۸» و نوامبر ۲۰۱۸ وجود دارد که به طور خاص پدیده «تکرار تاریخ» را به خوبی اثبات میکند. نیروهای پلیس فرانسه در سال ۱۹۶۸ با قدرت تمام با دانشجویان و کارگران معترض برخورد کردند و خشونت پلیس اتفاقاً یکی از عواملی شد که آتش شورش مدنی و انقلاب را در فرانسویها شعلهورتر کرد. دولت «دو گل» پیش از آنکه تسلیم مردم شود، ابتدا تلاش کرد با نیروی پلیس جلوی خواستههای مردم بایستد، اما این اقدامش نتیجهای جز در گرفتن نبردهای خیابانی میان مردم و پلیس در پاریس نداشت. این اشتباه «دو گل» که چیزی نمانده بود به قیمت جان خودش یا دستکم دولتش تمام شود، موجب شد تا مردم سراسر فرانسه با دیدن صحنههای خشونت پلیس در پاریس به اعتراضات و اعتصابات عمومی دست بزنند و با پایتختنشینها ابراز همبستگی کنند. مکرون هم که به نظر میرسد ناخواسته دارد پا جای پای «دو گل» میگذارد، دقیقاً به همین تاکتیک متوسل شده و صحنههای خشونت پلیس [۱۹] علیه معترضان و به ویژه زنان، اکنون سراسر اینترنت را پر کرده است [۲۰] .تا همین لحظه، اعتراضات به شهرهای مختلف فرانسه گسترش پیدا کرده و مردم از واکنش نیروهای پلیس و گارد ضدشورش فرانسه به خشم آمدهاند [۲۱] . اگر نظریه «تکرار تاریخ» صحت داشته باشد، طولی نمیکشد که خشونت پلیس فرانسه، به جای فرونشاندن اعتراضات، شعلههای خشم جلیقهزردها را دامنگیر دولت مکرون کند.
آیا دولت جوان فرانسه جوانمرگ میشود؟
تا اینجا بسیاری از جنبههای اعتراضات سال ۲۰۱۸ فرانسه مانند اعتراضات سال ۱۹۶۸ رقم خورده است؛ چه توسط مردم و چه توسط دولت. بهرغم شباهتهایی که میان این دو فصل از تاریخ فرانسه وجود دارد، تفاوتهایی هم میان این دو وجود دارد که ممکن است نقش تعیینکنندهای را در سرنوشت جمهوری فرانسه و دولت امانوئل مکرون ایفا کنند. «دو گل» با انحلال مجمع ملی و انجام برخی اصلاحات در دولتش توانست خطر انقلاب را از سر بگذراند. با این حال، مکرون پیش از این (از جمله همین چند ماه پیش) دست به تغییر و تحول در کابینهاش زده است و مشخص نیست تعویض احتمالی چند مقام دیگر چه اندازه به داد رئیسجمهور کنونی فرانسه خواهد رسید. معترضان فرانسوی از همین الآن به استقبال یک نقطه عطف دیگر در تاریخ کشورشان رفتهاند. «تییری پال واله» که خود را سخنگوی جنبش جلیقهزردها معرفی میکند در گفتوگو با مجله «تایم» آمریکا میگوید: «بوی جنگ داخلی [در فرانسه] به مشام میرسد [۲۲] .» «مارین لوپن» رهبر راستگرایان در فرانسه نیز معتقد است مکرون ممکن است به اولین رئیسجمهور فرانسه طی ۵۰ سال اخیر تبدیل شود که دستور آتش گشودن روی مردم کشور خودش را صادر میکند[۲۳] .
چنانکه توضیح داده شد، جلیقهزردها رهبر، نماینده، یا سخنگوی مشخصی ندارند، اما یک مقایسه دیگر میان جنبش «می ۶۸» و نوامبر ۲۰۱۸ علاوه بر تأیید اظهارات «واله»، وخامت اوضاع در فرانسه را نیز مشخصتر میکند. سال ۱۹۶۸ وقتی ۱۱ میلیون کارگر دست به اعتصاب و اعتراض زدند، این افراد تنها ۲۲ درصد از جمعیت فرانسه را تشکیل میدادند. امروز حتی تصور اینکه چندین میلیون فرانسوی دست به یک جنبش اعتراضی بزنند هم مشکل است، اما آمارهای [۲۴]مختلف نشان میدهد [۲۵] بین ۷۲ درصد [۲۶] تا ۸۴ درصد از مردم در فرانسه از جلیقهزردها حمایت میکنند [۲۷] . جوانترین رئیسجمهور فرانسه در اصلاحات اخیر کابینهاش پیش از آنکه جنبش جلیقهزردها آغاز شود، «گابریل آتال» ۲۹ ساله را به عنوان جوانترین عضو دولت در تاریخ مدرن سیاسی فرانسه به عنوان وزیر مادون آموزش و پرورش (خارج از کابینه) انتخاب کرد. با این حال، به نظر نمیرسد این اصلاحات و جوانگراییها نظر فرانسویها را تأمین کرده باشد. اکنون باید منتظر ماند و دید آیا مکرون جوان میتواند مانند «دو گل» باتجربه برای وضعیت امروز فرانسه تدبیری بیندیشد یا خیر. باید دید آیا تاریخ تکرار میشود یا دولت جوان آقای مکرون، جوانمرگ خواهد شد.
[۳] #GILETS_JAUNES Le ministre de l'Intérieur indique que le pics de manifestants s'est élevé à ۲۸۲ ۷۱۰ manifestants, atteint vers ۱۷ heures. Link
[۲۳] منبع شماره ۸
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد